شورآفرین خلوت گزیده. تاریخ شفاهی هنرمعاصر ایران
شورآفرین
شورآفرین
شورآفرین
شورآفرین
شورآفرین

شورآفرین خلوت گزیده. تاریخ شفاهی هنرمعاصر ایران

نو

شماره کالا: 33094612

80٬000 تومان

100 عدد از این کالا موجود است

مشخصات کالا

توضیحات بیشتر

مقدمه

کیومرث کیاست هنرمند متفکر و صاحب خط در حیطه ی کاریکاتور روشنفکری است. هنرمندی که توانایی و استعدادش در هنر، او را فقط محدود به کاریکاتور نکرد و

پنج دهه است که در زمینه های مختلف به طبع آزمایی مشغول است. هنرمند پرکاری که در زمینه ی طراحی، نقاشی، طراحی جلد کتاب، طراحی آفیش، پوستر و

بروشور چندین نمایش، تصویرگری چند کتاب کودک، طراحی لوگوی چند انتشارات، و بیشتر از همه کاریکاتور نمایشگاهی و شرکت در جشنواره های جهانی

کاریکاتور فعال بوده است.

وی از اولین گروه هنرمندان جریان نوگرایی در کاریکاتور ایران است که از حدود متعارف کاریکاتور فکاهی از جنس »توفیق « دوری جستند. اگرچه اردشیر محصص

آغازگر این راه بود، اما ممارست و پی جویی این جریان نوگرایی با حمایت هنرمندان و نشریات روشنفکری باعث شد این شکل از هنر کاریکاتور مقبول نظر عام و

خاص شود که در نتیجه اینگونه آثار در نمایشگاه ها به نمایش درآیند، در گالری ها خرید و فروش شوند، به صورت کتاب منتشر شوند، و همزمان در نشریات

روشنفکری و روزنامه های یومیه جای کارهای فکاهی را بگیرند. 1

اردشیر محصص، کامبیز درم بخش، بیژن اسدی پور، پرویز شاپور، رضا شبیری، داود شهیدی، مصطفی رمضانی، امین ا... رضایی، کیومرث کیاست، احمد سخاورز،

آراپیک باغداساریان، و... از این دسته بودند که برخی از آنها سابقه ی فعالیت در نشریه ی فکاهی »توفیق « را هم داشتند. اما کیومرث کیاست از کسانی بود که نه تنها

با مجلات فکاهی کار نکرد، بلکه هیچوقت به سمت کاریکاتور با شرح، طناز، و عامه پسند روی نیاورد. در عوض به کاریکاتوری تمایل نشان داد که هم در طراحی

نخبه گرا بود و هم در مفهوم، ابعادی فراتر از شوخی های عامیانه را در نظر داشت.

آنچه مجموعه کاریکاتوریست های نوگرا را بیشتر به چشم آورده ابعاد بین المللی اثرشان چه در مفهوم و چه در اجراست. بیشتر این هنرمندان در ژانر مستقل طراحی

خوش درخشیدند و بعدتر نقاشی را آزمودند؛ گویی دوری از کاریکاتور فکاهی و نزدیکی به اتمسفر هنرهای تجسمی، مرزهای کاریکاتور و نقاشی را کمتر کرده بود.

اما وجهی دیگر از شخصیت ممتاز این هنرمند متواضع و محجوب، اخلاق مداری و دوری اش از هیاهوی کاذب جریان های روشنفکری و گریزش از سهم خواهی

هم صنفی هایش است.

استمرار مطالعه و اندیشیدن، آشنایی با ادبیات جهان، آزمودن تاریخ هنر ایران، اشراف بر تاریخ هنر معاصر جهان، احاطه اش بر مباحث آموزش صحیح و اصولی

هنرهای تجسمی، و البته پشتکار و فعالیت مداوم او را در هنر ایران ماندگار کرده است.

در دهه ی هفتاد خورشیدی و در فقدان منابع پژوهشی، خبری از تدوین تاریخ کاریکاتور نبود و نسل جوان کاریکاتوریست از پیشینه ی این هنر آگاهی نداشت. بدیهی

است که در چنین شرایطی خیلی از این نام های مهم در دو جریان کاریکاتور روشنفکری و کاریکاتور فکاهی را بعدها و تک به تک کشف کردیم. هرچند که هم اکنون

هم تعداد کتاب های پژوهشی کم هستند و در این مورد کارهای اساسی کمی به انجام رسیده است، اما دست کم می توان حالا در میان نشریات برجامانده از پنجاه

سال پیش به این سو، گذر پرپیچ وخم کاریکاتور را در آسمان هنر ایران رصد کرد؛ هرچه باشد جایگاه و خواستگاه کاریکاتور چه فکاهی و چه روشنفکری، مطبوعات

بوده و هست.

اولین آشنایی من با کاریکاتورهای کیومرث کیاست به سال 1374 برمی گردد. زمانی که در رشت دانش آموز سال آخر دبیرستان بودم. دو سه سالی بود که اردشیر

محصص را در کتابفروشی های قدیمی رشت کشف کرده بودم. کتاب هایش هنوز در کتابفروشی های شهر زادگاهش به فروش می رسید. دیدن کتاب های اردشیر

آن هم در آغاز دهه ی هفتاد خورشیدی که کتاب های مستقل کاریکاتور در ایران چاپ نمی شد، لذت عجیبی بود. اما کشف کیومرث کیاست از طریق خرید کتاب

10کاریکاتورهایش نبود. در 17 فروردین 1374 با خرید کتاب لطیفه های سیاسی تألیف و تدوین محمود حکیمی 2، با اثری از کیومرث کیاست آشنا شدم.

یک سال بعد دیدن کیومرث کیاست در تبریز به معجزه ای می مانست. در 4 آذر 1375 در نمایشگاه »کاریکاتور شمالغرب کشور « در تبریز او را از نزدیک دیدم. در آن

نمایشگاه در مقبره الشعرای تبریز، با آثارم به عنوان نماینده ی کاریکاتور گیلان حضور داشتم و کیاست یکی از داوران این نمایشگاه منطقه ای کاریکاتور بود. دیداری

غیرمنتظره و خوشایند که در آن میشد یکی از هنرمندان مهم جریان کاریکاتور روشنفکری را از نزدیک دید. بی تردید آثار وی که در این نمایشگاه به نمایش درآمد از

نقاط اوج درخشان کاریکاتور روشنفکری پیش از انقلاب بود.

در آن روز خاص، در نظرم به سرو خوش قامتی می مانست که بالا و دوردست را می دید. یکه و تنها بود در میان شاگردان بسیار؛ اما همچنان در عین خوش خویی،

متواضع و خوددار از نشان دادن جایگاه رفیعش بود. و تواضع و نجابتش، از وقار و دارندگی اش بود. افتادگی برای مردان راست قامت تاریخ، افت دارد. افتادگی از

فروافتادگی است، رو به زمین کردن است و نه به آسمان نظر کردن. اما تواضع از آن کسی است که دست و قلبی بخشنده دارد. کیومرث کیاست در آن روز چنین بر

چشم و قلبم نشست. تصویری که پانزده سال بعد در دومین دیدار هم، همان بود. اما این بار در حلقه ی یاران و دوستان قدیمش بود با موهای سپید.

دیدار بعدی در 15 اسفند 1390 در برج میلاد تهران، فرصتی دوباره برای تجدید خاطره بود. در مسابقه ی کاریکاتور »زندگی پیاده در شهر « که دبیری آن را بر عهده

داشتم، اتفاق فرخنده ی تجلیل از پنج کاریکاتوریست پیشکسوت ایران را به سازمان زیباسازی شهر تهران پیشنهاد دادم. حضور کیومرث کیاست و حسین رحیم خانی

که در این مسابقه دوم و سوم شده بودند، در کنار کاریکاتوریست های تجلیل شده یعنی آقایان غلامعلی لطیفی، کامبیز درم بخش، ناصر پاکشیر، احمد عبدالهی نیا، و

احمد عربانی و حضور داوران مسابقه آقایان محمدعلی بنی اسدی و داود شهیدی شبی به یادماندنی برای کاریکاتور ایران فراهم آورده بود. کیومرث کیاست که همواره

در جایگاه مهمی از کاریکاتور ایران قرار داشت، اما به دلیل حضور دائمی اش در تبریز، برای بسیاری از جوانان هنرمند، چهره ای ناشناخته بود. در آن شب خاطره انگیزِ

تجدید دیدارها، او برای اولین بار با بسیاری از همکاران هم طرازش دیدار می کرد که همگی در پهنه ی فراخ آسمان هنر ایران ستاره هایی درخشنده بودند همانند خود

او. 3

کیومرث کیاست شورآفرین خلوت گزیده است. هنرمندی که بی اعتنا به رخدادهای جهان نبود اما بی اعتنا به بدی ها و رفتارهای دردآور اطرافیان بود. او همچنانکه به

ترسیم جهان دست می زند، از انُس گرفتن به آن اجتناب می کند.

آثارش آینه ای روبه روی این جهان است. واهمه های زندگی را به تصویر بدل کرد تا رمز و راز این زندگی به اوهام بدل نشوند. ازاینرو اگر در کارهایش واهمه و ترس

وجود دارد اما وهم و تَوهم نیست. کارهایش یادمان می آورد که این جهان رمزآلود، پر از درد و خشم است و اگرچه انسان می تواند درد داشته باشد ولی می تواند بد و

خشمگین و تباه نباشد. آثار کیاست در واقع خود اویند؛ مردی که بدخیمی این جهان ناپاک، او را بد و ناپاک نکرد. او یعنی رفتارش و آثارش یک تصویر واحد هستند از

مردی آرمانگرا که از کژی ها و ناراستی ها رها است و آثارش گزارش هایی هستند از زندگی ما به خود ما.

آرمانِ مرد هنرمند، اگرچه به سازی جهان از طریق اندیشه و عمل است، اما اگر جهان به سیاق و روش مرد هنرمند نگردد  که هیچ وقت نمی گردد  در نهایت آثار وی

چه هولناک باشند و چه تفکر برانگیز، چه خیالی باشند و چه واقع گرا، صورت هایی هستند از جهان؛ فاش گویی و برملا کردنش است. و اگرچه هنر نمی تواند نهاد

ناآرام جهان را تغییر دهد، اما استمرار هنرمند متفکر در خلق اثر یعنی شکلی از مبارزه برای تغییر نکردن به سمت پلیدی و تباهی. و هنر اندیشه و عمل است برای

هنرمند و حکم مبارزه دارد. خواه به آرامش هنرمند دامن بزند و خواه او را ناآرام و پریشان کند.

اگرچه کیاست در خلوت خویش به خلق و آفرینش مشغول است، اما فراموش نکنیم که در برخی از مواقع به اشتباه و یا از روی بخل و کینه نام او در میان

11مقدمه

کاریکاتوریست ها کمرنگ شده و گاه از روی بی اطلاعی و کم سوادی جایگاه او در تاریخ کاریکاتور مخدوش شده است. کیاست به گواه پیشینه ی هنری و آثار تأمل

برانگیزش، قابل حذف نیست. سکوت و خلوت گزیدن یک هنرمند چه از سر جبر و چه از سر اختیار، نباید دلیلی بر ندیدن و حذف شدن شود! هنرمندی همچون

کیومرث کیاست که از جایگاه اصلی خود در میان طراحان نوگرای طنزاندیش مطلع است در تمام این سال ها نیازی به حق طلبی ندیده است. اما تواضع و

بزرگمنشی اش نباید باعث شود که نسل بعد از او جایگاهش را کتمان کند.

نام کیاست در تاریخ هنر ایران همواره با حجب و نیک خویی و انسانیت همراه است. خواه دیگران آثارش را نادیده بگیرند و خواه بر سر دست ببرند، کیاست بی نیاز از

تاریخ، در جغرافیای کاریکاتور روشنفکری ایران، درخشیده است.

گفت وگویی که در این کتاب می خوانید به رازگشایی زندگی و آثار کیومرث کیاست کمک شایانی کرده گره های درک آثار این هنرمند نوگرا را باز می کند و از

جهان بینی و نکته سنجی اش در مواجهه با جهان خبر می دهد.

و البته برای اولین بار با همراهی این هنرمند روشنفکر، نکته هایی تأمل برانگیز از جهان روشنفکری دهه های 40 و 50 خورشیدی برای علاقه مندان به تاریخ

کاریکاتور ایران بازخوانی شده است و ارزش های اندیشمندانه ی کاریکاتورهای نو در پیش از انقلاب موشکافی می شود.

این گفت وگو در دو تاریخ انجام شده است. اولین گفتگو در 26 مهر 1391 و دومین گفتگو در 7 خرداد 1394 . در گفتگوی دوم آقایان سجاد باغبان و محمد نوریان

حضور داشتند که از همراهی و محبت این دو عزیز سپاسگزارم.

همچنین از همراهی برادرم، امین سقراطی، به خاطر در اختیار قرار دادن آرشیو نشریات دوره ی پهلوی از جمله هفته نامه ی »فردوسی « سپاسگزارم و از همسر

هنرمندم به خاطر همفکری و ارائه ی نظرهای اندیشمندانه اش کمال سپاس را دارم.

خرداد 1394 ، گیشا، تهران

loader