





کاملترین آرشیو کوکب الشرق (ام کلثوم)
در حد نو
9٬999٬000 تومان
فروشنده این کالا تا تاریخ 1404/07/01 امکان ارسال کالا را ندارد.
شما می توانید کالا را خریداری نمایید و فروشنده پس از تاریخ فوق کالا را برای شما ارسال خواهد کرد.
مشخصات کالا
سبک | CD DVD موسیقی سنتی |
نوع رسانه | DVD |
ایرانی یا خارجی | خارجی |
پکیج موسسه منتشرکننده | دارد |
اورجینال یا کپی | اورجینال |
توضیحات بیشتر
کاملترین آرشیو ام کلثوم با کیفیت عالی.
چاپ کمپانی شام (آرم کمپانی در تصویر در گوشه قاپ دیده میشه).
شامل تمام صفحه های گرامافون کنسرتها و ضبطهای استودیو و آوازهای فیلمها.
نام آهنگها و کنسرتها در هنگام خواندن دی وی دیها با کامپیوتر مشخص است.
دی وی دی 5 نوادر (کمیاب) و حفلة الخاصه (جشنهای خصوصی) است.
قبل از خرید حتمن سوال فرمائید.
فاطمه البلتاجی با نام هنری اُمّ کُلثوم (حدود 31 دسامبر 1898 3 فوریهٔ 1975) خوانندهٔ اهل مصر و از محبوبترین خوانندگان زن در جهان عرب بود. آلبومهای موسیقی او هنوز جزو پرفروشترینها هستند. او در میان عربها به لقب «ستارهٔ خاور»[1] و «بانوی آواز عرب»[2] شهرت یافتهاست.
ام کلثوم به دلیل آواز و سبک منحصر به فردش شناخته شده بود. بیش از هشتاد میلیون نسخه از ترانههایهای ضبطشدهٔ او در جهان فروش رفتهاست که وی را بین خوانندگان خاورمیانه متمایز میکند.[3] امکلثوم یک نماد ملی برای مصر بهشمار میرفت، چنانچه این خواننده را «صدای مصر»[4] و «هرم چهارم مصر»[5] لقب دادند.
زندگی شخصی
ام کلثوم در کودکی به همراه پدرش
ام کلثوم در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد، پدرش، ابراهیم البلتاجی، امام و مؤذن روستای محل تولدش و مادرش، فاطمه الملیجی، نیز خانهدار بود.[6] وی در روستای طمای الزهایره از توابع شهر سنبلاوین واقع در استان دقهلیه در نزدیکی دلتای نیل زاده شد.[6] تاریخ تولد دقیق وی به علت اینکه در آن زمان بهطور سراسری تولد ثبت نمیشد، مشخص نیست اما برخی منابع ادعا میکنند وی در 31 دسامبر 1898، 31 دسامبر 1904 یا 4 می 1904 زاده شدهاست.
ام کلثوم با گوش دادن به آموزش آواز توسط پدرش به برادر بزرگش، خالد، آواز خواندن را فراگرفت. وی از همان سالهای جوانی استعدادی شگرف در خوانندگی از خود نشان داد و همچنین تلاوت قرآن را از پدرش آموخت و بنا به برخی روایات، تمام آن را از برکرد.[6]
در 12 سالگیاش با توجه به توانایی او پدرش به وی پیشنهاد کرد که به گروه خانوادگیشان بپیوندد و از آن پس به عنوان خواننده پشتیبان تنها آنچه بقیه میخوانندند را تکرار میکرد.[7] او به توصیه پدرش در مراسمها به شکل پسرهای بادیهنشین لباس میپوشید تا از حساسیت به خواندن یک دختر جلوگیری کند.[7]
در 16 سالگیاش مورد توجه ابوالعلاء محمد که از مشهورترین خوانندگان وقت بود قرار گرفت و وی به ام کلثوم رپرتوارهای عربی کلاسیک را آموخت. چند سال بعد، عودنواز مشهور زکریا احمد را ملاقات کرد که او را به قاهره دعوت کرد.
ام کلثوم در سالهای ابتدایی دهه 20 میلادی چندین بار از قاهره دیدن کرده بود، اما اقامت همیشگی خود در آن شهر را تا 1923 به تعویق انداخت.
او چندین بار به مناسبتهای مختلف به خانهٔ امین المهدی که به او اصول اولیه موسیقی و عودنوازی را آموخت دعوت شد. وی همچنین دوستی نزدیک با دختر امین، روحی المهدی، داشت چنانچه به نزدیکترین دوستش تبدیل شد تا آنجا که علیرغم میلش به عدم حضور در مجامع عمومی جز در صحنه، در مراسم عروسی دختر روحی شرکت کرد.
در سالهای اولیه فعالیتش با دو رقیب جدی یعنی منیره المهدیه و فتحیه الاحمد که صداهایی شبیه داشتند روبرو شد. دوست المهدی، که به عنوان ویراستار در المصر کار میکرد، چندین بار به ام کلثوم پیشنهاد کرد که باید با یکی از مهمانانی که مکرراً به دیدار خانوادهاش میرفت ازدواج کند، تا جایی که پدرش تصمیم گرفت به همراه خانوادهاش به روستایی که از آن آمدند برگردد. پدر وی تنها با اصرار و دلایل قانع کننده المهدی از تصمیمش بازگشت.[8] به دنبال این قضایا ام کلثوم بیانیهای عمومی مبنی بر اینکه دیگر هیچ دیداری در خانهاش را نمیپذیرد، منتشر کرد.[8]
در سال 1923 با اودئون ریکوردز قراردادی بست که به ازای هر ضبط در سال 1926، از تمام هنرمندان مصری مبلغ بیشتری به او میپرداخت.[9]
زندگی حرفهای
امین المهدی از حضور او در محافل فرهنگی قاهره استقبال میکرد. در 1924، با احمد رامی،[10] شاعر مشهور مصری که بعدها 137 ترانه برای او نوشت، آشنا شد. احمد رامی، ام کلثوم را با ادبیات فرانسه آشنا کرد و همو بود که ادبیات عربی و نقد ادبی را به او آموخت. در سال 1926 او اودئون ریکوردز را ترک کرد و قراردادی با گرامافون ریکوردز که دو برابر به علاوه 10000 دلار سالیانه به او میپرداخت، بست.[9] ام کلثوم دقت زیادی داشت تا وجه عمومیش حفظ شود و همین به جذابیت او بین مردم میافزود. وی همچنین با محمد القصبجی، عودنواز و آهنگساز مشهور آشنا شد که او را به کاخ تئاتر عربی معرفی کرد و همانجا بود که نخستین موفقیت جدی عمومی خود را کسب کرد. از جمله موسیقیدانهای دیگری که روی او تأثیر داشتند، میتوان به داود حسنی و ابوالعلاء محمد اشاره کرد. ابوالعلاء به او کنترل صدا و انواعی از تواشیح را آموزش داد.[11]
در سال 1932 شهرت او به عنوان خواننده از طریق فروش ضبطهایش افزایش یافت، چنانچه تور بزرگی را در خاورمیانه و شمال آفریقا آغاز و در شهرهای مهمی چون دمشق، بغداد، بیروت، رباط، تونس و طرابلس برنامه اجرا کرد.
آگهی تبلیغ کنسرت ام کلثوم در اورشلیم، فلسطین تحت قیومیت بریتانیا، 1 ژانویه 1930
در سال 1934 او برای افتتاح رادیو قاهره برنامه خواند. از آن پس او به مدت 40 سال در هر پنجشنبه اول ماه کنسرت برگزار میکرد.[7] گفته میشود شهرت روزافزون او چنان بالا گرفت که خاندان سلطنتی مصر از او برای شرکت در محافل خصوصی دعوت کرده و خود در کنسرتهای او شرکت میکردند.
در 1944 فاروق اول، پادشاه وقت مصر به او بالاترین نشان فضیلت یعنی نشان کمال را داد، نشانی که تنها به خانواده سلطنتی و سیاستمداران تعلق میگرفت.[12]
علیرغم این جایزه، خاندان سلطنتی قاطعانه با ازدواج او با عموی شاه مخالفت میکردند و این موضوع غرور او را جریحهدار کرد. همین اتفاق عاملی بود که به درخواست لژیون مصر مبنی بر خواندن یک ترانه خاص در هنگامهٔ محاصره الفالوجة توسط اسرائیلیها طی نخستین جنگ اعراب و اسرائیل پاسخ مثبت بدهد. در طی همین محاصره افرادی مانند جمال عبدالناصر که در انقلاب بدون خونریزی علیه خاندان سلطنتی مصر شرکت کردند، حضور داشتند.
در پی انقلاب، به دلیل آنکه او برای خاندان سلطنتی خوانده بود، انجمن موسیقیدانان مصر عضویت او را ملغی کردند، هنگامی که قضیهٔ ممنوعیت اجرای ترانههای او در رادیو به گوش جمال عبدالناصر رسید، او گفت: آیا آنها دیوانه شدهاند؟ میخواهند مصر علیه ما بشود؟[13] و پس از آن مجدداً برنامههای امکلثوم در رادیو پخش شدند.[14]
برخی ادعا میکنند که عبدالناصر از شهرت امکلثوم برای پیشبرد اهداف سیاسیاش بهره میبرده. بهطور مثال سخنرانیهای وی و سایر پیامهای دولتی بهطور مکرر پس از اجرای امکلثوم پخش میشدند. همچنین امکلثوم نیز ترانههای زیادی چون بعد صبر المطال و سیدالرییس در مدح جمال عبدالناصر میخواند.
یکی از ترانههای ملیگرایانهٔ وی به نام والله زمان یا سلاحی که طی جنگ کانال سوئز آن را خواند، بعدها به عنوان سرود ملی جمهوری متحد عربی و پس از آن تا سال 1979 در مصر برگزیده شد، تا آنکه انور سادات طی صلح با اسرائیل آن را تغییر داد.[15][16]
امکلثوم همچنین به دلیل کوششهای مستمر خود در حمایت از تلاشهای جنگی کشورش در مقابل اسرائیل مشهور بود.[12] او در طی بیش از نیم قرن فعالیت هنریاش دستکم یک کنسرت در ماه داشت و مشهور است کنسرتهای او حتی شلوغترین شهرها را هم خلوت میکرد، چراکه مردم برای شنیدن کنسرتش به خانههایشان هجوم میبردند.[17][18]
ترانههای وی عموماً به موضوعاتی چون عشق، اشتیاق و از دست دادن میپردازند. بهطور معمول کنسرتهای او شامل دو یا سه آهنگ که طی سه تا چهار ساعت اجرا میشدند، میشود.
ام کلثوم در مجله لایف، 1962
علاوه بر این از او ترانههای مذهبی چون ولد الهدی و نهج البرده در ستایش محمد بن عبدالله هم بر جای مانده.
به زبان دیگر میتوان این اجراها را یادآور ساختار اپرای غرب دانست که شامل قسمتهای طولانی آوازی است که بهوسیله بخشهای کوتاه ارکسترنوازی به هم متصل شدهاند، با این حال وی تحت تأثیر اپرا نبود و سبکی متفاوت را دنبال میکرد.
در طول دهه 30 میلادی او سبکی مخصوص به خود را در پیش گرفت. ترانههای مطبوع، صدای توانمند و تازه آموزشدیده و همچنین با سبک موسیقی عاشقانه و جدید، تودههای مختلف مردم مصر را تغذیه میکرد. او بهطور گسترده با شاعر معروف احمد رامی و آهنگساز محبوب محمد القصبجی که ترانههایش شامل سازهای اروپایی چون ویولنسل و کنترباس بود، همکاری میکرد.
امکلثوم در سال 1936 در نخستین فیلمش به نام وداد بازی کرد. او در پنج فیلم دیگر نیز ایفای نقش کرد که چهارتا از آنها ساختهٔ احمد بدرخان بودند. شناختهشدهترین فیلمهای وی سلامه و فاطما هستند.[19]
دوران طلایی
ام کلثوم به همراه برخی از نامآوران مصری در موسیقی عربی کلاسیک. از چپ: ریاض سنباطی، محمد القصبجی (ایستاده)، فرید الاطرش و زکریا احمد.
سمت و سوی ترانههای ام کلثوم در دههٔ 40 میلادی و ابتدای 50 میلادی و همچنین شیوهٔ اجرای پختهٔ او سبب شد، که از این دوران به عنوان عصر طلایی ام کلثوم یاد شود.
با توجه به تغییر سلیقه و انتظارهای مردم و همچنین گرایشهای جدید هنری خود در اوایل دههٔ چهل میلادی، او ترانههایی از آهنگساز زکریا احمد و بیرم التونسی که شعرهایی محاورهای که با استفاده از عناصر بومی مصر میسرود، میخواند.
این گرایشهای جدید وی، نشان از آن داشت که وی خواندن ترانههای مدرن عاشقانه در دههٔ 30 را کنار گذاشته بود، چنانچه آخرین همکاری ام کلثوم با قصبجی که این جریان را عمدتاً خودش رهبری میکرد در سال 1941 و ترانهای به نام رق الحبیب بود که اتفاقاً از محبوبترین، پیچیدهترین و با کیفیتترین ترانههای ام کلثوم شد. دلایل دیگر این جدایی چندان روشن نیست. گمانه زنی میشود که این قطع همکاری تا حدی به دلیل شکست فیلم آیدا بود، که در آن ام کلثوم بیشتر کارهای قصبجی از جمله اولین قسمت اپرای آن را خواند. همچنبن قصبجی تا 1944 و زمان مرگ اسمهان الاطرش، خوانندهٔ سوری که به مصر مهاجرت کرده بود و رقیب جدی ام کلثوم بهشمار میرفت، ترانههای زیادی را برایش نوشت.
در آن زمان همچنین ام کلثوم همکاریش را با آهنگساز جوانتر یعنی ریاض سنباطی که چند سال قبل به تیم هنری او پیوسته بود را بهطور قابل توجهی افزایش داد.
سنباطی خود در سالهای اولیه فعالیتش تحت تأثیر قصبجی بود و ترانههایش عمدتاً غنایی بودند که بیشتر مورد پسند طرفداران سیده قرار گرفتند. نتیجهٔ همکاری با شعر و ترانهٔ رامی و سنباطی و همچنین تونسی و احمد، خلق آثاری شد که جذابیتی ماندگار برای مردم مصر داشت. ام کلثوم برخلاف انتظار همگان، در سال 1946 یک شعر مذهبی در سبک عربی کلاسیک را خواند.[20] ترانهٔ از قلب من بپرس با شعر احمد شوقی و آهنگ سنباطی، موفقیتی ناگهانی را برای او به ارمغان آورد و بار دیگر او را به سالهای نخست خوانندگیاش نزدیک کرد.
ام کلثوم و فیروز در بیروت، 1967
اشعار مشابه و زیاد دیگری با شعر شوقی و آهنگ سنباطی خواند، از جمله ولد الهدی که در ستایش محمد بن عبدالله در 1949 آن را خواند. در اوج دوران حرفهای ام کلثوم در 1950، او رباعیات خیام را که توسط احمد رامی برگردانده شده و سنباطی آهنگسازیاش را کرده بود خواند. رامی این کار را نقطهٔ کمال خود میدانست. این رباعیها به حماسه و فداکاری میپرداختند. ابراهیم ناجی یکی از اشعارش به نام الاطلال (ویرانهها) را برای ام کلثوم مقداری اصلاح کرد و با آهنگسازی سنباطی، سیده در سال 1966 آن را خواند. این ترانه نقطهٔ اوج ام کلثوم تلقی میشود.[21]
از آنجا که با افزایش سن، تواناییهای آوازی او کاهش یافته بود، میتوان این آهنگ را آخرین نمونهٔ موسیقی عربی کلاسیک دانست، در زمانی که حتی خود ام کلثوم، خواندن قطعاتی تحت تأثیر موسیقی غربی که توسط محمد عبدالوهاب ساخته شد، شروع کرده بود.
مدت زمانِ اجرای آهنگهای ام کلثوم ثابت نبود، چرا که به درخواست تماشاگران و شنوندگان، گاه بعضی قسمتها را چندین مرتبه تکرار میکرد به طوری که طی 5 ساعت کنسرت تنها 3 آهنگ میخواند.[22]بهطور مثال اجرای زندهٔ یکی از ترانههایش به نام یا ظلمنی از 45 تا 90 دقیقه اجرایش طول میکشید. این قضیه رابطهٔ همیشگی و پویای بین خواننده و طرفدارانش را نشان میداد.
یکی از تکنیکهای مورد استفادهاش، بداههخوانی بود که در موسیقی قدیمی عربی کلاسیک بسیار کاربرد داشت بود، هرچند که با افزایش سن و غربیتر شدن موسیقیها این تکنیک را کمتر و کمتر استفاده میکرد. در این تکنیک، خواننده به دفعات یک خط یا بخش را به دفعات با توجه به احساسات و متن و شدت بخشیدن به بخشهای احساسی اجرا میکرد تا آنجا که تماشاگران و شنوندگان را به وجد میآورد، که در موسیقی عربی به آن طرب میگویند.[23] کنسرتهای او از همواره از پنجشنبه ساعت 9:30 شب تا ساعات اولیهٔ جمعه پخش میشدند.[24]خلاقیت خودجوش و بداهه ام کلثوم به عنوان یک خواننده وقتی چشمگیر تر میشود که با شنیدن چند اجرای کاملاً متفاوت از یک آهنگ در یک بازهٔ 5 ساله، تجربهای متفاوت و منحصربه فرد را به شنونده میدهد. این رابطهٔ قوی و منحصربه فرد برای هر شنونده، از دلایل موفقیت ام کلثوم به عنوان هنرمند بهشمار میرود.[25][26]
ام کلثوم و زاید بن سلطان آل نهیان در ابوظبی، 1971
در حدود سال 1965 او همکاریش با محمد عبدالوهاب را آغاز کرد که نخستین ترانهای که برای سیده ساخت، انت عمری (تو عمر من هستی) نام داشت. ترانههای او در 1967 و پس از شکست مصر در جنگ 6 روزه، بیش از پیش دارای حالت درونگرایانه و واکاوی روح و احساسات افراد، شدند چنانچه هنگام خواندن آهنگ شکوه که لحنی تأملی داشت، بسیاری از ژنرالهای مصری حاضر در کنسرت اشک میریختند.
به دنبال تأسیس امارات متحده عربی در سال 1971 با دعوت زاید بن سلطان آل نهیان، نخستین حاکم این کشور، چندین کنسرت برای نکوداشت این رویداد، اجرا کرد.[27]
ام کلثوم همچنین در این دوران با آهنگسازان دیگری چون محمد الموجی، سید مکاوی و بلیغ حمدی همکاری داشت.
صدا
صدای امکلثوم در بین صداهای کنترآلتو طبقهبندی میشود.[28] این صدا بمترین صدای خوانندگان زن است.[29]
او مشهور به بداههخوانی بود چنانچه مشهور است که هیچگاه دوبار یک خط را به یک شکل نمیخواند.[7] امکلثوم از پس از اقامت در قاهره تا 1927 شاگرد ابوالعلاء بود و وی همیشه توصیه میکرد که صدایش را با معنا و ملودی سنتی عربی سازگار کند.[30]
از فروشگاهم دیدن فرمائیید.
Mardin_Bookshop.esam.ir