انگشتر نقره نگین یاقوت سیلان نقش سانتور یا قنطورس

سانتور یا قنطورس موجودی افسانه ای در یونان باستان است که بالاتنه آن انسان و پائین تنه آن اسب است. در افسانه های یونان باستان این موجودات دارای قدرت تکلم بوده و در جنگل های یونان زندگی می کنند و از قدرت اختفای بالایی برخوردارند لذا همیشه از چشم انسان ها پنهان هستند.

زندگی قنطورس ها به صورت قبیله ای است. آن ها به علوم سحر آمیز شفا و پیشگویی و نجوم تسلط خاصی دارند و در تیراندازی نیز بهترین هستند.

آن ها خود را برتر از انسان ها می دانند لذا اکثریتشان از برخورد و معاشرت با انسان ها خوشنود نمی شوند. تنها سانتور نیک رفتار در اساطیر خیرون نام داشت.

برطبق اساطیر یونان، قنطورس یا سانتور، نام اَخلاف ایکسیون (Ixion)، پادشاه تسالی، بود که سر و دست و سینهی انسان داشتند، اما پایینتنهشان اسب بود. ایکسیون در دوران پادشاهی خود پدرزنش را به قتل رساند و هرگز نتوانست از بار این گناه خلاصی یابد. زئوس (Zeus) خدای خدایان، بر او ترحم کرد و او را به کوه الیمپوس نزد خدایان آورد. اما ایکسیون به هِرا (Hera)، همسر زئوس، دل بست. زئوس از ماوقع مطلع شد و ابری را به شکل هرا درآورد و نزد ایکسیون فرستاد. این ابر که نِفِل (Nephele) نام داشت ایکسیون را فریب داد. از نتیجهی نزدیکی ایکسیون و نفل موجودی به نام کِنتاروس (Centauros) پدید آمد که او نیز با مادیانهای کوه پلیون درآمیخت و تمام سانتورها از این واقعه پدید آمدند و قنطروس یا سانتور یا نیم اسب (به یونانی: Κένταυροι، تلفظ: کنتاوروس یا قنطورس) در میان اساطیر یونان جز معروفترین موجودات است. سانتور موجودی است نیمی انسان و نیمی اسب، با سر و دو دست و بالاتنهٔ انسان و بدن و چهار پای اسب، به این شکل که قسمت انسانی از جایی که گردن اسب باید شروع میشد به جای آن قرار دارد